جدول جو
جدول جو

معنی سنجاب پوش - جستجوی لغت در جدول جو

سنجاب پوش
(رَ دَ / دِ)
که پوست سنجاب پوشد. که لباس از پوست سنجاب در بر کند، برنگ سنجاب:
کرده گلو پر ز باد قمری سنجاب پوش
کبک فروریخته مشک بسوراخ گوش.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ / سَ)
سنجاب رنگ. آبی رنگ. آسمانی:
چرخ سنجاب گون دگر باره
پیریش را بدل کند بشباب.
سوزنی.
چون شد هوا سنجاب گون گیتی فنک دارد کنون
در طارم آتش کن فزون روباه خزران بین در او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ بَ)
که نقاب بر رخ دارد. که صورتش ظاهر نیست. که روی بندو نقاب بر صورت زده است تا شناخته نشود. ماسک دار
لغت نامه دهخدا
آب قبل از جوش آمدن که حباب از آن بالا آید
فرهنگ گویش مازندرانی
مخفی، نقاب زده
دیکشنری اردو به فارسی